ساز خود گم کرده ام در این شب ناسازگار...
نغمه ی جان پرور تارم نمی دانم کجاست ...
برچسبها:
ز شوق چشمهای مهربانت
غزل پیراهنش را چاک کرده
ز شرم روی خوبت ، دست مهتاب
عرق از چهره ی خود پاک کرده
برچسبها:
من از دیار عشقم این شهر جای من نیست
من از تبار عشقم این شهر جای من نیست
اینجا همه خمارند , امّا به سکه ی زرد
من که خمار عشقم این شهر جای من نیست
برچسبها:
آن كه رخسار تو را داد چنين زيبائی
كاش می داد مرا طاقت اين شيدائی
آنكه در ديده ی تو شب همه شب می ميريخت
كاش می گفت مرا رسم قدح پيمائی
برچسبها: